درمان تشنه کامان هرچند جرعه آب است

درمان تشنه کامان هرچند جرعه آب است

[ حاج جواد حیدری ]
ای جان جهان، جهان جان ادرکنی
قیّوم زمان و آسمان ادرکنی
احیاگر صد دم مسیحا الغوث
یا حضرت صاحب الزّمان ادرکنی
*****
درمان تشنه کامان هر چند جرعه آب است
لب تشنه ایم و بی تو دریا به ما حرام است

اینجا اگر نشستیم ما بنده زاده هستیم
باب الحوائج ما در خیمه‌ی رباب است

باران گرفته انگار، دل جان گرفته انگار
در این کویر تشنه باران اگر سحاب است

آه ای عطش کشیده، زخم زبان شنیده
از آتش لب تو دل‌های ما کباب است

یا با تو یار بودن یا بی تو خار بودن
ماییم و این دو راهی هنگام انتخاب است

تا کار دست زهراست، بازار دست زهرا
فقط حساب کردن این گریه‌ها حساب است

شاید مرا صدا زد، امشب سری به ما زد
بیدار می‌نشینیم حالا چه وقت خواب است

گلزار کربلا را این عطر دلربا را
در دست باغبانش یک شیشه‌ی گلاب است

آتش گرفته جانش با این تکان تکانشش
ای نوکران بسوزید سرگرم پیچ و تاب است

آقا جواب می‌خواست یک قطره آب می‌خواست
داد و هوار لشگر تنهاترین جواب است

یک قطره آب مردم، کار صواب مردم
از طفل شیر خواره رفع عطش ثواب است

دریا برای بابا سهمی نداشت امّا
صحرا برای مادر دریای اضطراب است

ای حرمله الهی خیر از جهان نبینی
هم تیر زهر دارد، هم تیر پر شتاب است

رنجیدم از سه شعبه، فهمیدم از سه شعبه
از ذبح این علی هم نیت ابوتراب است

این خون ز دست آقا، پیش نگاه زهرا
بر خاک اگر بریزد سهم زمین عذاب است
*****
اِن لَم تَرحَمونی علیم گناه نداره
یه مردی پیدا بشه یه قطره آب بیاره

داره می‌سوزه رو دستم، داره لب تشنه می‌میره
خون بچّم گریبونه همتونو می‌گیره

سه شعبه‌ی تو حرمله از قدشم بلندتر
حنجرشو هدف نگیر خدا ازت نمی‌گذره

اِن لَم تَرحَمونی علیم گناه نداره
بعید بچّم‌رباب دووم بیاره

نگاه مادرش مونده توی گهواره‌ی خالی
داره لالایی میخونه برا طفل خیالی

نذار که نفرین بکنه، دلش شکسته مادرِ
گهواره رو دیگه نبر خدا ازت نمی‌گذره

اِن لَم تَرحَمونی علیم گناه نداره
الهی روی قبرش نیزه ای پا نذاره

طاقت سم مرکب نداره بچّه شیر خواره
الهی از سر نیزه علی سر در نیاره

سر کوچیک اصغرم از سر نی کوچیک تره
برید به نیزه‌ دار بگیر خدا ازت نمی‌گذره

نظرات