به ذره گر نظری کودک رباب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند اگرچه طفل ولی در توان او هم هست هر آنچه را که تواند ابوتراب کند عجیب نیست پس از رفتن علمدارش حسین روی علی اصغرش حساب کند کفایت از همین شیرخوار و حق دارد سپاه جن و مَلِک را اگر جواب کند خجل ز روی پدر بود و آرزو میکرد که تیر حرمله سوی گلو شتاب کند توان نداشت ببیند که از بیابانها پدر به خاطر او التماس آب کند یقین کنید که در روز حشر حرمله را خدا ز شمر و سنان بیشتر عذاب کند به هر که خواست بفهمد سه شعبه چیست بگویید سه شعبه را میخ در حساب کند کسی که زد به در خانهی علی میخواست برای کشتن اطفال فتح باب کند دعا کنید برای ظهور منتقمش خدا به خاطر شش ماهه مستجاب کند ----- اگر عیسی، سخن در مهد، میگفت مسیح عترت پیغمبرم من به ظاهر شد علی اصغرم، نام به معنا خود، علی اکبرم من لبم، سرچشمه آب حیاتست کجا، محتاج شیر مادرم من ره صد ساله را شش ماهه رفتم ز همراهان در این وادی سرم من