این‌جا اگر نشستی، ما بنده‌زاده هستیم

این‌جا اگر نشستی، ما بنده‌زاده هستیم

[ حاج جواد حیدری ]
این‌جا اگر نشستیم، ما بنده‌زاده هستیم
باب‌الحوائجِ ما در خیمه‌ی رباب است

آتش گرفته جانش با این تکان تکانش
ای نوکران بسوزید سرگرم پیچ و تاب است

آقا جواب می‌خواست، یک جرعه آب می‌خواست
داد و هوار لشکر تنهاترین جواب است

یک قطره آب مردم، کار ثواب مردم
از طفل شیرخواره رفع عطش ثواب است

دریا برای بابا سهمی نداشت امّا
صحرا برای مادر دریای اضطراب است

ای حرمله الهی خیر از جوان نبینی
هم تیر زهر دارد هم تیر پُرشتاب است

رنجیدم از سه‌شعبه، فهمیدم از سه‌شعبه
از ذبح این علی هم نیّت ابوتراب است

این خون زِ دست آقا پیش نگار زهرا
بر خاک اگر بریزد سهم زمین عذاب است
****
لبم سرچشمه‌ی آب حیات است
کجا محتاج شیر مادرم من
علی‌اکبر نبی را بود مذهب
علی مرتضی را مظهرم من

اگر عیسی سخن در مهد می‌گفت
مسیح عزّت پیغمبرم من
ره صدساله را شش‌ماهه رفتم
در این وادی زِ همراهان سرم من

نظرات