دارم میمیرم چشماتو وا کن اشکهای حیدر رو تماشا کن با اونی که تنهاترین مرده مثل همیشه مهربون تا کن ******** میسوزه تنت، لگد کردنت نود روزه که درد پهلو نذاشته بخوابی غلاف خوب نشست، تو دستت شکست با اشکهات هنوز یاد دستای بین طنابی ******** جوون پیر شدۀ عصا به دست دلم از دیدن سوختنت شکست بیملاقاتی بودن یه کاری کرد چشم تو منتظر اجل نشست ******** سیلی زدن یا خوردی به دیوار برگرد حسن رو از زمین بردار گفتن حسن گوشوارۀ زهراست گمشد حسن تو کوچهها انگار ******** شکست حیدرت، کجا خورد سرت؟ نشسته نشسته به خونه رسیدی شنیدم با فریاد زدن، سرت داد زدن غرورت شکست کاش به فریاد تو میرسیدم ******** میکشن حوریهها ناز تو رو تو کوچه زدن بیاندازه تو رو مونده رو صورت تو جای یه دست از رو پوشیه زدن تازه تو رو ******** زهرا به جای نان غم ما را درست کن حلوای ختم شیر خدا را درست کن ******** یک لحظه فقط یک لحظه فکرش را بکن تن میان کربلا باشد ولی سر در تنور ******** گیسویی که تا دو ساعت پیش دست شمر بود حال شانه میشود با دست مادر در تنور