
با گریه، اعتقاد من اینجا درست شد چشمی که گریه بر تو ندارد، بصیر نیست تا آسمان کرببلایش نمیبرند هر کس در آسمان شما، سر به زیر نیست بسیار دم گرفتهایم اینجا ولی مثل دم حسینٌ و نعم الامیر نیست حسینٌ وَ نِعمَ الامیر... به چشم یاسیِ مادر، کمی نگاهم کن رفته بودم سر بازار لباسی بخرم یادم آمد تن عریان اباعبدالله فریاد زد مُکَبِر صحنین کربلا ماه محرم آمده، قَد قامَتِ العزا قد قامت العزا، همگی پا شدند و بعد اما یکی یکی همگی تا شدند و ... قد قامت العزا، قد مادر شکستهتر قد علی و قد پیمبر، شکستهتر تکبیرة الحسین، که اِحرام او شکست وای استخوان سینهی ارباب ما، شکست یا ایها الصلاة نمازش شکست وای صد بار شمر، بر سر سینه نشست وای جوونیه من، به فدای لبت، لبای خونیه من فدای زینبت بشه پیشونیه من، پیشونیه من من میدونم که آخرش، برات میمیرم سر منم تو راه تو، بریده میشه راهیه بازار میشم و پیش مرگ زینب تنم میون کوچهها کشیدن میشه میا کوفه حسین... مدینه برگرد، میخوای سرت رو نیزهها نشینه برگرد مدینه برگرد، اگه میخوای اسیر نشه سکینه برگرد، مدینه برگرد دروازهی کوفه داره، آماده میشه برا پذیراییه کاروون زینب سنگا دارن آمادهی مهمونی میشن میخوان بریزن رو قد، کمون زینب کسی نمونده، میگم حسین غریب دادرسی نمونده کسی نمونده، برای مسلم تو مونسی نمونده، کسی نمونده رو قولایی که داده بودن، پا گذاشتن تو رو نخواستنو منو، تنها گذاشتن ولایتو نشناختنو بازم اینا نمک رو زخمای زهرا گذاشتن اگر اجازه دهی، چادر از سرم بکنم کمی برای تن تو، کفن قواره کنم