شور به پا کردهای، ماه محرم سلام تازه شب اول است اذن بده یا امام اشک غمت جاری است، فصل عزاداری است نام تو را میبرم لحظهی حُسن ختام داغ دل خواهرت،تشنگی اصغرت روضهی آبآورت گریه کنم بر کدام؟ ای که مرا خواندهای راه نشانم گوشه ای از کربلا جا و مکانم بده لبیک حسین لبیک... آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک لبیک حسین لبیک... باز شب جمعه و موکب نِعمَ الحبیب نام تو بردم وَزید از نفسم بوی سیب شور به پا کرده در هیأت انصار عشق روضهی هَل من معین، نالهی امَّن یُجیب عشق، نفسگیر شد سینهزنت پیر شد زود بیا دیر شد بر سر نَعش حبیب مهلت ما سر رسید لحظهی آخر رسید تا نفسی مانده أوصیکَ بِهذا الغریب گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق میشنوی نوحهای در غم شیبُ الخضیب: آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود روی خاک لبیک حسین لبیک...