رسیده ماه غم، ماه مُحرم گرفته هر دلی در سینه ماتم برای غربت مظلوم عالم عزاداری بهپا، شده در هرکجا برای روضهی غریبِ کربلا به نوکرها شده تکتک عنایت به هیئت آمدن خواهد سعادت نفس در روضهها یعنی عبادت شفا یعنی حسین، دوا یعنی حسین طواف مَروه و صفا یعنی حسین بُوَد حال دل ما احسنُ الحال دل عاشق شد از عشقت مالامال عزا برپا شده بهتر از هر سال تویی جانان حسین، شَه و سلطان حسین تمام عالمین سَنَه قوربان حسین... حسین جانم میا، کوفه وفا نیست در اینجا ذرهای شرم و حیا نیست در اینها رنگی از رنگ خدا نیست قسم بر مادرت، نیاور خواهرت نیاور قاسم و علیاصغرت نیا که میشوی بییار و یاور مهیّا شد برایت تیر و خنجر گلویت میبُرند این قوم کافر چه میآید سرت، سر آبآورت؟ شود گلگون تن علیِاکبرت