آری اگرچه دست هجران بسته بالم را بستم کنار مرقدت پای خیالم را روزی که از داغ تو گریه میکنم خوبم از وضع چشمم میتوان فهمید حالم را از شستن دیگ غذای نذری روضه دارم تمامی مقامات کمالم را از کل قبرستان عذاب قبر بردارند با من اگر در قبر بگذارند شالم را ******** اول امام زادهی دنيا امام حسن ابن الكريم اُمّ ابيها امام حسن اول پدر به حضرت حيدر تو گفتهای پيش از همه به فاطمه مادر تو گفتهای ******** عمری ز دیدار مغیره رنج بردم خون دلی بس سختتر از زهرخوردم ******** در کربلا یکی شد جشن عزا قاسم خون علی اکبر گشته حنای قاسم دیدار مجتبی گر در وقت مرگ باشد شیرینتر از عسل هست مردن برای قاسم از همت بلندش شد هم قد عمویش عشق و وفا کم آورد پیش وفای قاسم ******** این جوان کیست که گل صورت او دزدیده است سیزده بار زمین دور سرش گردیده است وقت میدان شدنش جای حسن خالی بود تا که در حسن ببیند چه بساطی چیده است ******** افتادم از پشت فرس عمو به فريادم برس ديگر فتادم از نفس عمو به فريادم برس ******** دست و پا میزد و میگفت به من آب دهید