قلب ما از تو غم عشق تقاضا دارد

قلب ما از تو غم عشق تقاضا دارد

[ سید محمد جوادی ]
قلب ما از تو غم عشق تقاضا دارد
چشم ما نیز فقط گریه تمنا دارد

قدر بال مگسی گوهر اشک غم تو
قیمتی بیشتر از گوهر دریا دارد

هرکه در بزم عزای تو قدم بگذارد
زیر پایش پر جبریل ملک را دارد

غیر آغوش تو هرجا بروم ناامن است
روضه‌ات امن‌ترین جاست که دنیا دارد

نیستم در پی درمان مگر از دست حسین
عبد هنگام بلا چشم به مولا دارد

مرگ از زندگی بی تو سزاوارتر است
گذر عمر به همراه تو معنا دارد

پدرم نوکری آموخت به من روحش شاد
بهترین ارثیه را طایفه‌ی ما دارد

*******

زدنت، کبود شده همه بدنت
زدنت، جلو چشمای حسنت

******

با رفتنت خالی نکن دور و برم را
پاشیده‌تر از این نگردان لشکرم را

تو بین آتش رفتی و من گر گرفتم
حالا بیا و جمع کن خاکسترم را

هر شب حسن در خواب می‌گوید مغیره
دست از سرش بردار کشتی مادرم را

******

پوشیه دو سه ماه روته
یه سیاهی رو بازوته
خنده‌هات واسه تابوته
زندگی رو ببین

دیگه در رو‌ نمی‌بندی
میخ و از روی در کندی
به اجل داری می‌خندی
زندگی رو ببین

ندیده چشم تاریخ این شهر به صلابت من
دو سه ماهه می‌خنده مغیره به خجالت من

*******

ملعون ثانی پشت قنفذ را تکان داد
وانگه به او بازوی مادر را نشان داد
قنفذ به جان مادر بیمار افتاد
آنقدر زد تا دست او از کار افتاد

*******

گل پژمرده پژمردن ندارد
ز پا افتاده پا خوردن ندارد
مرا بگذار عمو برگرد خیمه
تن پاشیده که بردن ندارد

بیا شوق مرا ضرب المثل کن
تمام ظرف‌هایم را عسل کن
برای آنکه از دستت نریزم
مرا آهسته آهسته بغل کن

*******

عاشقم عاشقم عمو بگذار
اسب‌ها پا نهند بر بدنم

سیزده سال آرزو دارم
روی دست تو دست و پا بزنم

پدری کن بر این یتیم عمو
من عزیز برادرت حسنم

نظرات