روی خاک ز بس پای کشیدی پسرم
1604
25
- ذاکر: سعید خرازی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت علی اکبر (ع)
- مناسبت: شب هشتم محرم
- سال: 1401
به روی خاک ز بس پای کشیدی پسرم
نیشتر می زنی انگار به عمق جگرم
دید من کم شده و دور و برت میگردم
بین اعضای تو دنبال سرت میگردم
به تنت هفت قدم مانده به سر افتادم
یاد مادر که سرش خورد به در افتادم
علی حواست هست ایستادند
و زمین خوردن من را دیدند
هم زمان با ولدی گفتن من خندیدند
به پدر مشکل اگر تا به حرم بردن توست
عمه از خیمه برون آمدنش گردن توست
سایهی خواهر من را زن همسایه ندید
مانده در دایره دیدِ لشکر چه کنم
با لبی پر ز خون مرا صدا میزنی
من نِگَه میکنم تو دست و پا میزنی
داغ تو بر دلم، قاتلت قاتلم یا بُنَیَ
چه بلایی ببین بر سرم آمد علی
سر مستور ما از حرم آمد علی
ای راحت جانم، علی اکبر
آهسته رو، ای شبه پیمبر
علی علی جانم، علی علی جان ...
رخ بر رخ ماهت بنهاده بودم
زینب اگر نبود من مرده بودم
اگرچه بردن جسمت به عهدهی پدر است
نگاه کردم و دیدم که کار صد نفر است
نیشتر می زنی انگار به عمق جگرم
دید من کم شده و دور و برت میگردم
بین اعضای تو دنبال سرت میگردم
به تنت هفت قدم مانده به سر افتادم
یاد مادر که سرش خورد به در افتادم
علی حواست هست ایستادند
و زمین خوردن من را دیدند
هم زمان با ولدی گفتن من خندیدند
به پدر مشکل اگر تا به حرم بردن توست
عمه از خیمه برون آمدنش گردن توست
سایهی خواهر من را زن همسایه ندید
مانده در دایره دیدِ لشکر چه کنم
با لبی پر ز خون مرا صدا میزنی
من نِگَه میکنم تو دست و پا میزنی
داغ تو بر دلم، قاتلت قاتلم یا بُنَیَ
چه بلایی ببین بر سرم آمد علی
سر مستور ما از حرم آمد علی
ای راحت جانم، علی اکبر
آهسته رو، ای شبه پیمبر
علی علی جانم، علی علی جان ...
رخ بر رخ ماهت بنهاده بودم
زینب اگر نبود من مرده بودم
اگرچه بردن جسمت به عهدهی پدر است
نگاه کردم و دیدم که کار صد نفر است
نظرات
نظری وجود ندارد !