راستی هیچ خبردارشدی تب کردم

راستی هیچ خبردارشدی تب کردم

[ سید امیر حسینی ]
راستی هیچ خبردار شدی تب کردم
راستی لاغری من به نظر می‌آید

راستی گم شده سنجاق سرم، پیش تو نیست
سر که آشفته شود حوصله سر می‌آید

راستی هست به یادت دَم چادر گفتی
دختر من به تو چادر چقدر می‌آید

یادته اومدم پای درخت دیدمت روی نیزه خوابیدی
از ره دور تو را بوسیدم

شد گیسویم سفید به ما هم سری بزن
از خانه‌ی یزید به ما هم سری بزن

نظرات