یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است

یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است

[ سید امیر حسینی ]
یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است 
سیلی که خوردم عمّه را هم تار دیدم 

نبین توی خرابه‌هام آسمونا جای منه 
من دختر شاهم و دنیا واسه بابای منه
 
نبین الان گرسنمه عالَم روزی‌خورمه 
دختر شامی من مَلک مراقب چادرمه 

دستی به‌جز اباالفضل سه سالِ روزگاره 
رخصت شونه کردنِ موی منو نداره
 
اما آتیش خیمه دور دید چشم عمومو
غروب روز عاشورا اگه سوزونده موهامو 

کجا بودی مو داشتم تا کمرم 
کجا بودی دستش بود زیر سرم 
مثل پروانه‌ها می‌گشت دور و برم
 
نبین می‌خوابم رو زمین، رو پَر قو بوده سرم
هنوز تو گوشمه صدا لالاییِ برادرم

نبین زبونم می‌گیره، اون روزا رو می‌دیدی کاش
شیرین‌زبونیِ منو کسی تو دخترا نداشت 

نبین گوشم پاره شده، بدون گوشواره نبود 
یادش‌به‌خیر اُمّ‌البنین گوشوارمو خریده بود
 
یه شب میون صحرا افتادم از رو ناقه‌ام
از قافله جا مونده بودم زجر اومد سراغم

پربازدید ترین مداحی شعر روضه سید امیر حسینی محرم و صفر حضرت رقیه (س)

پربازدید ترین مداحی شعر روضه محرم و صفر حضرت رقیه (س)

محبوب ترین مداحی محرم و صفر حضرت رقیه (س)

محبوب ترین مداحی سید امیر حسینی

نظرات