حاج منصور ارضی

خون جگرها آمدند و، در به درها آمدند

867
3
خون جگرها آمدند و، در به درها آمدند
دست خالی‌های مانده، پشت درها آمدند

آسمانت را بگو، بی بال و پرها آمدند
اربعینی‌های عاشق، از سفرها آمدند

حجشان را امدند، آقای من کامل کنند
پشت سقاخانه‌ات، یاد ابوفاضل کنند

مهر تأییدی دو ماه ماتم، با خودت
مزد اشک و گریه‌ی ناقابل کم با خودت

روزیه سینه‌زنی سال بعدم با خودت
واقعا دلواپسم اقا، محرم با خودت

سال بعد آیا دوباره، تا محرم زنده‌ام
من فقط در روضه‌خا، در زیر پرچم زنده‌ام

هر چه دارم از شما دارم، دم این در خوشم
گوشه‌ی باب الجوادت، با علی اکبر خوشم

بین گوهر شاد، با یاد علی‌اصغر خوشم
موقع سینه‌زنی، با یاد جدت سرخوشم

جان جدت، گوشه‌ی چشمی بر من بی ربط کن
اسم من را هم سیاهی لشکر او ثبت کن

شصت شب پیراهن مشکی به تن می‌سوختم
شصت شب یاد حسین بی کفن می‌سوختم

شصت شب از غصه‌ی آن پیروهن می‌سوختم
شصت شب در روضه‌ی دور از وطن می‌سوختم

اقتدا کردم به فرمان فبک للحسین
بالحسین بالحسین بالحسین بالحسین

شصت شب بهر رضای مادرت گفتم حسین
شصت شب با عمه جان مضطرت گفتم حسین

شصت شب در تکیه‌های دخترت گفتم حسین
شصت شب با روضه‌ی دردآورت گفتم حسین

آه ریان
جد ما را تشنه لب کشتند آه
جد ما را چکمه‌های بی ادب کشتند آه
جد ما را کینه‌توزان با غضب کشتند آه
با غضب، یک مشت بی اصل و نسب کشتند آه

فرقه‌ای با تیرها و فرقه‌ای با نیزه‌ها
فرقه‌ای با سنگ‌ها و فرقه‌ای هم با عصا

جد ما بی سر میان قتلگاه افتاده بود
جد ما عریان به زیر نور ماه افتاده بود

جد ما زیر سم اسب سپاه افتاده بود
در تنور خانه‌ی آن روسیاه افتاده بود

جد مظلومم سه ساعت گوشه‌ی گودال بود
عمه‌ی ما گریه می‌کرد و سنان خوشحال بود

آه ریان
عمه‌ی ما را اسارت برده‌اند
عمه‌ی ما را به کوفه با مرارت برده‌اند
عمه ی ما را نقاب از چهره به غارت برده‌اند

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش