مگر نه اینکه نجف شاد می‌کند مارا

مگر نه اینکه نجف شاد می‌کند مارا

[ علی اکبر زادفرج ]
مگر نه اینکه نجف شاد می‌کند ما را
بیار باد مشتاق ساغرم یارا

به سائلان آمدگانیم و تشنه این ساقی
شراب می‌کند از لطف آب دریا را

طلب کنید به یک کوزه اکتفا نکنید
به کوره‌ای نتوان طی نمود صحرا را

تویی علی که همه سنگ ریزه‌ها در شد 
به عشق فاطمه هر جا گذاشتی پا را

تویی علی که نیاورده وحی را
جبریل جز آن که فاش نموده است نقطه‌ی بت را

تویی علی که خدا گر به خاطر تو نبود 
کنار نیل رها کرده بود موسی را
 
دم مسیح اگر زنده می‌کند مرده
دم تو زنده نگه داشته است عیسی را

ضریح نیست سراسر شراب انگور است
خم‌از غدیر خم می می ولای علی است
وگرنه صحبت ساقی و جام‌ و باده خطاست

به آن نَبی که علی را وصی خود فرمود
به آن نُبی که تمامش ثنای آن مولاست

صواب نیسن صوابی که بی ولای علی است
نماز نیست نمازی که بی علی برپاست
شسکته باد دهانی که بی علی باز است
بریده باد زبانی که بی علی گویاست

به آیه آیه‌ی قرآن به حق پیغمبر
که راه غیر علی مرگ‌ و نیستی و فناست

من و جداشدن از مرتضی خدانکند 
که‌ هر که  گشت جدا ز علی جدا ز خداست
 
اگر تمام خلایق جداشوند از او
خدا گواست که راه تمام خلق خطاست

مرا به روز قیامت به خلد کاری نیست
بهشت من همه در صورت علی پیداست 

ضریح نیست سراسر شراب انگور است
تر کن علی لب ما را 

بیا و رزق زیارت برای ما بنویس
زیارت نجف و کربلای‌ زیبا را

به عشق  روی علی پیری‌ام‌جوانی شد
نخوانده‌اید مگر قصه‌ی زلیخا را 
 
به حضرتش گویید به کهف راه ندادند
سگی نهاده بر این در سر تمنا را

(علی یا علی )

نظرات

جونم حاجی