به جمعیت کفایت کرد امیر المومنین ما را پریشانی وداعی کرد ز این بحر یقین ما را به ذلت بر زمینش سر نهادیم و ثنا گفتیم به روز حشر با عزت برون آرد زمین ما را غبار قبر او با آستین برگیر تا ان بُت کشد بر آستانش در جزا از آستین ما را تمنا از علی هم صحبتی با اوست خود ور نه شفاعت می کند پیش از علی ام البنین ما را ز اعماق قرون از بین جمعیت تو را دیدیم تو هم ای ناز مطلق از همان بالا ببین ما را