
عمو فدای جراحات پیکرت گردم شهید مکتب عباس و اکبرت گردم نماز عشق بجا آور و عنایت کن که من مُکَبّر در خون شناورت گردم زِخیمه بال زدم تا کنار مقتلِ خون به این امید که سربازِ آخرت گردم مگر نه بر سَر دست تو ذِبح شد اصغر بده اجازه که من ذِبح دیگرت گردم به جان مادر پلو شکستهات بگذار که رهنمود دو فرزند خواهرت گردم مگر نه نالۀ هَل مِن مُعین زدی از دل من آمدم که در این عرصه یاورت گردم به دست کوچک من کن نگاه رخصت دِه که جانشین علمدارِ لشکرت گردم تو در سپهر وِلا مِهری و همه ماهند عنایتی که به خون خفته اخترت گردم