
از رو زمین پاشو عمو پاشو بریم حرم (3) خشکه لبات چیزی نگو پاشو بریم حرم (3) تا نشدی تو زیر و رو پاشو بریم حرم (3) خشکه لبات چیزی نگو پاشو بریم حرم (3) یکی شده دیگه پیکر و پیرهنت نفس که میکشی عمو خون میره از تنت سَنان میخواد سرو به نیزه بند کنه کاش عمو عباس بود الان شمرو بلند کنه کنار زخمهای تو زخمهای من ناچیزن تو تشنهای با خنده دور تو آب میریزن چی میبینه چشم ترم خدا بخیر کنه عمو نمیشه باورم خدا بخیر کنه دارم میرن سمت حرم خدا بخیر کنه اهل حرم حالا باید چیکار کنن از همه جا محاصرهن کجا فرار کنن آخ که قراره خون، به دلِ خیمه شه نامحرم اوّلی که، داخل خیمه شه حسین ....

عالی