سینه‌ی تنگم مجال آه ندارد

سینه‌ی تنگم مجال آه ندارد

[ حاج مهدی سماواتی ]
سینه‌ی تنگم مجال آه ندارد
جان به هوای لب است و راه ندارد

هرکه گدایی ز آستان تو آموخت
دولتی اندوختی که شاه ندارد

گرچه سیه رو شدم، غلام تو هستم
خواجه مگر بنده‌ی سیاه ندارد

از گنه من مگو که زاده‌ی آدم
ناخلف استی اگر گناه ندارد

گوشه‌ی چشمی به سوی گوشه نشین کن
زان که جز این گوشه کس پناه ندارد
****
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب

نظرات