ای اثر بندگیت نقش جبینم روی توام قبله است و مِهر تو دینم تا به سرم گرد پای تو بنشیند بر سر راهت به انتظار نشینم تو به حجاب جلال پرده نشینی من به حصار گناه گوشه نشینم زنگ گناه از دلم زدای که گاهی نور خدای مبین به روی تو بینم من که زمین خوردهام ز مِهر خود ای دوست پیش رقیبان دگر مزن به زمینم ***** مه آرمیده به خون من بدن لطیف تو یکسره ز هجوم نیزه و تیرها شده حلقه حلقهتر از زره همه زخمهای تن تو را زده نوک نیزه بههم گره به شهادت همه تیرها شده سینهات سپرم علی (پسرم علی، پسرم علی) به صدای گریهی عمّهات، ز سرشک چشم برادرت به رباب و اشک خجالتش که دریده فرق تو را ز هم که نشانده نیزه به حنجرت (پسرم علی، پسرم علی) **** خون است به رخسار تو یا ماه گرفته یا اهرمنی بر ملکی راه گرفته افسوس که خیاط ازل پیرُهن عمر بر قامت رعنای تو کوتاه گرفته