برجلوهی روی ما مهدی صلوات بر جذبهی هر نگاه مهدی صلوات ما را نبود چو هدیه ای در خور او بفرست به پیشگاه مهدی صلوات چون صبحدم سوّم شعبان گردید خورشید رخ حسین تابان گردید در نیمه شب چهارم شعبان هم ماه رخ عبّاس نمایان گردید عبّاس که در عشق دلی یک دلِ داشت در دشت جهاد پرچم قافله داشت یک روز پس از برادر آمد به جهان یعنی ز حسین یک قدم فاصله داشت ای نخل بلند استقامت عبّاس سیراب ز چشمهی امامت عبّاس میلاد تو را نوشت تاریخ به خون میلاد شهادت و کرامت عبّاس گلزار زمین خوبتر از خلد برین است هر سو نگرم نور خداوند مبین است دامان زمین سجدهگه روح الامین است در بیت ولایت پسری ماه جبین است این شمع فروزان حرم خانهی دین است این نخل علی دسته گل ام بنین است در باغ ولا عطر گل یاس مبارک آمد به جهان حضرت عبّاس مبارک امروز بنی هاشمیان را قمر آمد از بحر خروشان ولایت گوهر آمد گلزار امید علوی را ثمر آمد یا فاطمهی ام بنین را پسر آمد گویی ملک بود به شکل بشر آمد بر حیدر کرار حسینی دگر آمد لبخند حسن بر گل رخسار حسین است خیزید که میلاد علمدار حسین است عبّاس که شد فوق بشر قدر و جلالش عبّاس که گردیده مَلَک محو جمالش هرگز نرسد دست به دامان کمالش بر قامت رعنا و به حُسن و خط و خالش دائم صلوات نبی و احمد و آلش عطر نبوی میدمد از باغ خصالش شد باز چو بر شیر خدا نرگس مستش زد بوسه به پیشانی و چشم و لب و دستش ای شیر خدا خنده بزن بر سر و رویش ای فاطمه با خنده بزن شانه به مویش ای مِهر ببر سجده به خاک سر کویش ای ماه ز گردون بگشا دیده به سویش ای خضر ببر آب بقا از لب جویش ای بحر بگیر آبرو از خون گلویش ای سیّد عشاق ببر گیر چو جانش گه بوسه به چشمش بزن و گه به دهانش این طفل نه سرباز فداکار حسین است سقا و سپهدار و علمدار حسین است جان بر کف و پیوسته خریدار حسین است چشمش همه دم باز به رخسار حسین است لبخند به لبهاش ز دیدار حسین است پیداست که در قلزم خون یار حسین است بنوشته به پیشانی اش از روز ولادت عبّاس بود عاشق ایثار و شهادت عبّاس حسینی بود از روز ولادت عبّاس بود منتظر روز شهادت عبّاس کند با تن بی دست عبادت عبّاس دهد بر همگان درس رشادت عبّاس سراپا به حسین دارد ارادت عبّاس گرفته است در این کوی سعادت عبّاس خمی جز خم دلدار ندارد عبّاس حسینیست به کسی کار ندارد ای بحر خجل از لب عطشان تو عبّاس ای عشق و وفا آمده حیران تو عبّاس ای در ره دلدار به کف جان تو عبّاس ای دین خدا عاشق ایمان تو عبّاس ای عالم و آدم همه قربان تو عبّاس ای فوق شهیدان شرف و شان تو عبّاس پیوسته دلم یاد تو و یاد حسین است میلاد تو همچون شب میلاد حسین است در برج ولایت قمری تو قمری تو در نخل ولایت ثمری تو ثمری تو در بحر فضیلت گوهری تو گوهری تو در سینهی عشباق شرری تو شرری تو بر خلق دو عالم پدری تو پدری تو الحق که علی را پسری تو پسری تو تو یوسف دو فاطمه و چهار امامی در بین تمام شهدا ماه تمامی از روز ازل دست تو تقدیم خدا شد هرچند که در صحنهی عاشور جدا شد جسمت به زمین قبلهی جان شهدا شد بر نی سرت آیینهی مصباح هدی شد افسوس که حقّ تو به شمشیر ادا شد یک بار نگو جان تو صد بار فدا شد آن لحظه شدی کشته تو ای ماه مدینه کُفتاد نگاهت به لب خشک سکینه بریزید گل یاس به گهوارهی عبّاس که این یار حسین است علمدار حسین است حسین ابن علی را بگویید بیاید تماشای برادر به گهواره نماید دل شیر خدا را به لبخند رباید علی باب نکویش به زن بوسه به رویش که این یار حسین است علمدار حسین است بریزید گل یاس به گهوارهی عبّاس که این یار حسین است علمدار حسین است دو شمشیر ولایت دو ابروی ابالفضل دو دست اسدالله دو بازوی ابالفضل چراغ دل حیدر مه رویِ ابالفضل همه خلق گدایش دو عالم به فدایش که این یار حسین است علمدار حسین است بریزید گل یاس به گهوارهی عبّاس که این یار حسین است علمدار حسین است بیایید سخن از گل یاس بگویید سخن از گل یاس و مه ناس بگویید همه حاجت خود را به عبّاس بگویید بخوانید ثنایش بیفتید به پایش که این یار حسین است علمدار حسین است بریزید گل یاس به گهوارهی عبّاس که این یار حسین است علمدار حسین است زمین را قمر آمد علی را پسر آمد سحر بر لب زینب گل خنده برآمد بریزید گل یاس به گهوارهی عبّاس که این یار حسین است علمدار حسین است خال و خط و چشم و ابروی تو قرآن میشود مهر تو در پیکر جان ما جان میشود دردها بی نسخه با خاک تو درمان میشود گر نگاهی افکنی یک خلق سلمان میشود لطف و احسان و کرامت گاه گاهی کن به ما کم نمیآید ز چشمانت نگاهی کن به ما