( اولاً دلاور،)۲ دوماً علمدار سوماً مثل ابالفضل نمیشه تکرار سرباز حیدر، در واقع سردار کاملاً مثل علی، اسدالله کرار یا ابالفضل تو حلقهٔ ارباب، بزرگتر اصحاب میگیرن ازت درس، نهایت آداب کنار حسینی، همیشه تو یک قاب شجاعت و جنگت زبونزد اعراب (مدد ابوفاضل، ای مدد ابوفاضل)2 به زیر دِینتم الیالابد، ابوفاضل (همانکه در دل خیبر میشود حیدر)2 همان به کرببلا میشود ابوفاضل یا ابالفضل، یاعباس... پهلوان ابالفضل، قهرمان ابالفضل ای جوانی امیر مؤمنان، ابالفضل خیمهگاه زینب هرکجا که باشد علیاکبر، دربان و پاسبان ابالفضل یا ابالفضل به معرکه استاد، به شیوهٔ اجداد اگه بشه طوفان جلوتری از باد عدو زده فریاد که از نفس افتاد فنون نگاتو نمیبرن از یاد (کفیل ابوفاضل، یا کفیل ابوفاضل)2 (شونه به شونۀ تو جبرئیل، ابوفاضل)2 وقتی میشی خیره، خب زبون میگیره دشمن میگه الدخیل ابوفاضل من من که با باشمو در در در این میان قد قد علم علم کنم ای ای پهلوان از ترس ترستان من اسم خویش خویش فراموش کردهام اصلاً چقدر غلط کردم که من من حرف یزید را را گوش کردهام (حا حالا به من آقا امان بده)2 من مردهام، به مردهٔ بیچاره جان بده های الفرار قاتل کفّار میرسد غوغای خیبر است به تکرار میرسد دارد همان روز اسفبار میرسد سردار میرسد، دلدار میرسد یعنی علم به دوش، علمدار میرسد دریای خشمگین طغیان به پا شده جولان عرصهٔ شیران به پا شده گویا اجل نفس زد و طوفان به پا شده سردار میرسد، آتش به دشت خشک و علفزار میرسد طوفان خشم منتقم از راه میرسد طوفان مرگبار، علی وار، جهانگیر، جهاندار یعنی علم به دوش، علمدار میرسد آقا میرسد، مولا میرسد، دلدار میرسد یعنی علم به دوش، علمدار میرسد
جوننننننننن
به به
الحق حلال زاده ای