اولا دلاور دوما علمدار

اولا دلاور دوما علمدار

[ حسین طاهری ]
اوّلاً دلاور، دوّماً علمدار
سوّماً مثل اباالفضل نمی‌شه تکرار

سرباز حیدر، در واقع سردار
کاملاً مثل علی اسداللهِ کرّار

یا اباالفضل تو حلقه‌ی ارباب، بزرگتر اصحاب
می‌گیرن ازت درس، نهایتِ آداب

کنار حسینی، همیشه تو یک قاب
شجاعت و جنگت، زبان زدِ اعراب

مدد ابوفاضل، مدد ابوفاضل۲
به زیر دینتم اِلی الاَبد ابوفاضل

همان که در دل خیبر می‌شود حیدر
همان به کرب و بلا می‌شود ابوفاضل

(یاابالفضل، یا عبّاس)۴

پهلوان اباالفضل، قهرمان اباالفضل 
ای جوانی امیرمؤمنان اباالفضل 

خیمه‌گاه زینب، هر کجا که باشد
علی اکبر دربان و پاسبان اباالفضل 

یا اباالفضل به معرکه استاد،به شیوه‌ی اجداد
اگه بشه طوفان، جلوتری از باد

عدو زده فریاد، که از نفس افتاد
فنون نگاتو نمی‌برن از یاد

(کفیل ابوفاضل، یا کفیل ابوفاضل)۲
شونه به شونه‌ی تو جبرئیل ابوفاضل

وقتی می‌شی خیره، خب زبون می‌گیره
دشمن می‌گه: الدخیل ابوفاضل

من که باشم و دراین میان
قَد علم کنم ای پهلوان

از ترس، من رزم خویش فراموش کردم
اصلاً چقدر غلط کردم 
که من حرف یزید را..را گوش کرده‌ام

حالا به من آقا امان بده
من مرده‌ام، به مرده‌ی بی‌‎چاره جان بده

های الفرار، قاتل کفّار می‌رسد
غوغای خیبر است به تکرار می‌رسد
دارد همان روز اَسَف بار می‌رسد
سردار می‌رسد، دل‌دار می‌رسد
یعنی علم با دوش، علمدار می‌رسد

نظرات