من ابالفضل العباسم خوب شماها رو میشناسم ذکر خوبیتونو خیلی گفته رقیه جان واسم سفارش کرده که من شمارو بخرم سفارش کرده شمارو صحنم ببرم ازم خواسته عیدی شما رو من بدم دونه دونهتون رو ببرم اربعین حرم صدام کن صدام کن که من عاشق نوکرای رقیهام عمو جانشم ولی منم مبتلای رقیهام تا میگه عمو جون دیگه محو تماشای رقیهام من شیرین زبون بابامم من تموم جون بابامم من ستارهی درخشان بین آسمون بابامم بابام میگه دنیا با تو زیبا میشه داداشم میگه دل با تو شیدا میشه عمو عباسم هر جا منو میبینه پیش من به احترام من پا میشه قراره که من با عمو جون بیان پیشتون اون دم آخر مبادا بترسی که من پیشتم واللهِ نوکر سرت رو به دامن میگیرم تا روز خود محشر صدام کن صدام کن که من عاشق نوکرای رقیهام عمو جانشم ولی منم مبتلای رقیههم