تاج سر ملائکهی آسمان، حسین تنها دلیل خلق زمین و زمان، حسین ذکر زمان سختیِ پیغمبران، حسین زهرا سپرده است بگوییم: جان حسین گفتم حسین و ولوله افتاد در جهان گفتم حسین و فاطمه با خنده گفت: جان در مشکلات پشت و پناهم حسین شد بیراهه رفته بودم و راهم حسین شد تنها دلیل گریه و آهم حسین شد بَهبَه، زهرا اجازه داد که شاهم حسین شد فهمیدهایم طبق روایات معتبر از کشتی نجاتِ حسین نباشد بزرگتر از کودکی حسین مسیحای زینب است یعنی تمام لذّت دنیای زینب است غیر از حسین کیست که همتای زینب است؟ کنج دل حسین فقط جای زینب است زینب همان که سیطره دارد به عالمین زینب نگو، بگو همهی هستیِ حسین ما تشنهایم تشنهی باران کربلا ما سائلیم سائل سلطان کربلا دل بُرده از ملائکه ایوان کربلا دست تمام عالَم و آدم به دامان کربلا بیصبحِ کربلا شب عالَم سحر نداشت دنیا چه داشت؟ کربُبلا را اگر نداشت افلاک زیر سایهی گنبد طلای اوست جبریل معتکف شدهی کربلای اوست دنیا و هرچه هست در آن، خاک پای اوست اصلاً بهشت گوشهی صحن و سرای اوست عشق حسین در دل ذرّات عالَم است دنیای بیحسین شبیه جهنّم است از اشک روضه چشم مگر سیر میشود؟ بیکربلا زمانه زمینگیر میشود خوشبخت آن که پای عَلم پیر میشود عالَم به آب علقمه تطهیر میشود امشب بساط گریه برایت فراهم است باز این چه شورش است که در خلق عالَم است **** شام ما را سحر رسید امشب آسمان را قمر رسید امشب مِی به ما بیشتر رسیده امشب که علی را ثمر رسیده امشب عشق اینجا قدم قدم آمد حضرت صاحب عَلم آمد بنویسید او اَبَاالاَدب است او به خلق تمام ما سبب است از دَم او مسیح در عجب است شیر غرّان حیدری نسب است در کرمخانه کار او بذل است مرحبا هر که با ابااالفضل است