پژمردهام ای بهار کی میآیی خورشیدِ در انتظار کی میآیی از ظلم، شبِ تيره شده روزِ بشر ای صاحب ذوالفقار كی میآيی ***** بوی بهشت میوزد از کربلای تو ای کشته باد، جانِ دو عالَم فدای تو با گفتنِ رضاً بِقَضائک به قتلگاه شد متحد رضای خدا بر رضای تو اندر مِنا ذبیح یکی بود و زنده رفت ای صد ذبیح، کشته شده در منای تو ***** مَچین خشتِ لَحَد رویش که تا بینم دَمی رویش حسین جانم، حسین جانم