سمت بهشت جاده نبود و تو آمدی مستی حریف باده نبود و تو آمدی تو از نژاد حیدری و فرق میکنی چون تو امیرزاده نبود و تو آمدی بر خاک آستانهی ماهی تمام عمر خورشید سر نهاده نبود و تو آمدی پیش از تو ای مدار تمامی کیشها اینقدر عشق ساده نبود و تو آمدی سوگند میخورند تمامی قلهها دریای ایستاده نبود و تو آمدی گفتم که جرعهای زنم از آبشار تو لکنت زبان گرفتهام اما کنار تو سرسرخوشم نـ نـ نذر توام تا ابد ابد هر هر نفس ززنده ام از از بهار تو از از ازل شده شدهام مبتلای تو دل دل دلم شده شده دل دل دچار تو من من غلاغلام د در درگه توام من من کجا کجا و شـ شهـ شهریار تو الـ اَلکَنَم مـ مدح تو گفـ گفتنم خطاست بگشا گره گره ز من شرمسار تو این بار هم زبان مرا باز میکنی تا از تو گویم از طپش چشمهسار تو بابُ الجواد باب دلی بو الفضائلی ای شکل مرتضی چقدر خوششمایلی اوجی ز شوق وشور اگر آفریدهاند از جلوههای روی قمر آفریدهاند بیخود نبود پای تو جبریل میپرید از ذرههای راه تو پر آفریدهاند جایی نمیروند ز پیشت فرشتهها از آن زمان که از تو سحر آفریدهاند میخواستند تا که بریزیم زیر پات بر روی شانه همه سر آفریدهاند شیران بیشههای شجاعت نوشتهاند از خاک مقدم تو جگر آفریدهاند جز گرد تو عشیرهی زهرا نمیرود زینب جز از رکاب تو بالا نمیرود ****** مگه نه اینکه زندگی بدون تو بدون عشقه مگه نه اینکه سجده روی خاک تو قانون عشقه مگه نه اینکه دستو پا زدن تو خون درمون عشقه مگه نه اینکه هر کی میره کربلا مهمون عشقه مگه نه اینکه سینهی سینهزنات نشونه عشقه