شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان

شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان

[ حاج محمود کریمی ]
شاه شمشاد قدان، خسرو شیرین دهنان 
كه به مژگان شكند، قلب همه صف شكنان

مست بگذشت و نظر بر منِ درویش انداخت
گفت کای چشم و چراغ همه شیرین دهنان
****
دل من دوباره باز هواییه
اسیر یه دلبر خداییه
یه آقا که روز و شب کارش فقط آقاییه

کار من از کرمش گداییه
به حریم اون میگن توی بهشت صفاییه

این‌که من اسیرشم لطف خداست
روز و شب فقیرشم لطف خداست
سر میذارم زیر پاش حقیرشم لطف خداست
همیشه گدای تو مسیرشم لطف خداست

این‌که من اسیرشم حبیبه و 
به درد دل طبیبه و
به هر غریب خسته دل مجیبه و
مثل آقاش نجیبه و

به عاشقاش به نوکراش  غریبه و
شفای سینه‌های غم نصیبه و آخر با وفاییه

یه آقا که سید و امیره و خبیره و نافذةالبصیره و
دستی نداره ولی دست می‌گیره
و دلم به دام چشم او اسیره و
دامنشو می‌گیره و روزی هزار دفعه براش می‌میره
دلیره مثل شیره و روشنیِ مسیره و 
معنی یا مجیره و امید هر اسیره و کارش گره گشاییه

این‌که من می‌خونمش
تو خیالم یه هوا کوچیک‌تر از خدای خود می‌دونمش
به هر شکسته یاره و نگاره و دلبر گل عزاره و
غمگساره و ساقی تک‌سواره و
فرقی با علی بجز امامت علی نداره و
ولایتش محبتش کرامتش جود و عطا 
سخاوتش تو دل‌ها بذر امید می‌کاره و

مقامشو نمی‌دونم پایین‌تر از خدا ولی
با خدا همجواره و
خودش یه ذوالفقاره و مایۀ افتخاره و
باعث اعتباره و
ترسی از کسی تو معرکه نداره و جلوۀ مرتضاییه

اینی‌که دم می‌زنم ازش یه عمری همه‌جا
روز و شب‌ها تو هیئت‌ها تو خونه‌ها تو مجلس دیوونه‌ها
هر جا میرم تو مکه و توی منا تو عرفات
مروه و سعی و صفا نجف میرم خدمت شاه لافتی
یا همون وقت که میرم کرب و بلا یا شبایی که میرم زیارت امام رضا
همه جا یاد جمالش باهامه چرا که اون آقامه
آقای دلربامه

ماه دل شب‌هامه پناه خستگی‌هامه
ذکر اون دوای جمله دردامه
برطرف کنندۀ تموم حزن و غم‌هامه
همدم امروزم و ناجی صبح فردامه
قیامت با اسم او غوغاییه
آره اینی که دارم ازش میگم سرورمه
عزیزه و محترمه خدای فضل و کرمه
ضیاء چشم ترمه سایۀ روی سرمه 
حسین میگه لشکرمه آرزوی مادرمه
ترانۀ دخترمه علت تبسم خواهرمه
همنفس اکبرمه

آره روضه‌های این آقا به ولله به تموم روضه‌های کربلا مقدمه
صدای اونه که اسرافیل قیامت توی سورش می‌دمه
به خدا مریض یک نگاش مسیح مریمه
تشنه کام ترک لباش آب زمزمه

اونی‌که قبلۀ کل عالمه
اگه دستاش قلمه ولی باز صاحب هرچی پرچمه
تیغ ابروهاش خمه
هر چی من ازش بگم بازم کمه
یه حرم داره میون علقمه
که شده کعبۀ عشق فاطمه
آره این آقا که من دیوونشم صاحب یه گنبد طلاییه

نظرات