دیده‌ای ده که مگر قامت رعنات ببینم

دیده‌ای ده که مگر قامت رعنات ببینم

[ حاج مهدی سلحشور ]
دیده‌ای دِه که مگر قامت رعنات ببینم 
هر طرف روی نَهَم رویِ دل آرات ببینم 

یا که یک‌دم بنشین تا به کنارت بنشینم 
یا ز پیشم بگذر تا قد و بالات ببینم 

من که آن دیده ندارم که تو در دیده‌ام  آیی
تو مگر دیده دهی تا رُخِ زیبات ببینم

دیشب افتاد عبورت به کجا تا که بیایم
عکسِ صد قافله در خاکِ کفِ پات ببینم


*****

چه به خاکم بکشانی، چه به خونم بنشانی 
نه من آنم که برنجم، نه تو آنی که برانی

پش از آنی که خدا خَلق کند جان و دلم را
عهد کردی که بیایی و دلم را بستانی

هرگز آنقدر ندارم که شَوَم خاک قدومت
مگرم خاکِ غلامانِ درِ خویش بخوانی

*****

من عاشق و تو دلربا
من بی‌نوا تو پادشاه
شاها نظر کن بر گدا

یابن الحسن، یابن الحسن... 

آقا به جان مادرت
آن مادرِ قد پرورت
ما را مرانی از درت

یابن الحسن، یابن الحسن...

نظرات