در قتلگاه قدرت برخواستن نداشت

در قتلگاه قدرت برخواستن نداشت

[ سیدرضا نریمانی ]
در قتلگاه قدرت برخاستن نداشت
آن یوسفی که پیرهنی بر بدن نداشت

می‌گفت خواهرش در گودال قتلگاه
این رو به قبله این همه نیزه زدن نداشت

----

از عطش لب روی لب می‌زد و پَر پَر می‌زد
تیر هم بوسه به دندان مطهر می‌زد

در قفس بود و دگر قدرت پرواز نداشت
سنگ از هر طرفی دور تنش پَر می‌زد

شمشیر که به کتف و سر و بازو می‌خورد
مادری دستِ شکسته شده بر سر می‌زد

خواهری از روی تَل داشت تماشا می‌کرد
چه کسی نیزه به پهلوی برادر می‌زد

نفسش تا بِبُرد تیر سه‌شعبه کم بود
تیر می‌آمد و بر گودی حنجر می‌زد

چرا افتاده بین ما جدایی
نمی‌دونم کجای کربلایی

منِ زینب خبر از تو ندارم
زنِ خولی خبر داره کجایی

خبر اشک پنهونیتو دارم
خبر زخم پیشونیتو دارم
خبر پیرهن خونیتو دارم

خبر قلب وابستم رو داری
خبر بغض نشکستم رو داری
خبرای دستای بستم رو داری

ابی عبدالله آقای کربلا ابی عبدالله...

پربازدید ترین مداحی شعر روضه سیدرضا نریمانی محرم و صفر عصر عاشورا - قتلگاه

پربازدید ترین مداحی شعر روضه محرم و صفر عصر عاشورا - قتلگاه

محبوب ترین مداحی محرم و صفر عصر عاشورا - قتلگاه

نظرات