هر زمان با غم طرف باشی مشهد میرویم

هر زمان با غم طرف باشی مشهد میرویم

[ علی جهانبخش ]
هر زمان با غم طرف باشیم، مشهد می‌رویم
یا به دنبال شعف باشیم، مشهد می‌رویم

در پیِ چندین هدف باشیم، مشهد می‌رویم
سخت دل‌تنگِ نجف باشیم، مشهد می‌رویم

یادِ ایوانِ نجف، ایوان طلا داریم ما
با رضا در کشورِ خود کربلا داریم ما
* * * *
ای صفای قلب زارم
هر چه دارم از تو دارم
تا قیامت ای رضا جان
سر ز خاکت برندارم

منم خاک درت، غلام و نوکرت
مران از در مرا، به جان مادرت

علی موسَی الرضا ... 

غیر تو یاری ندارم
با کسی کاری ندارم
گر مرا از در برانی
جای دیگر من ندارم

تو خوبی من بدم، به این در آمدم
به جان فاطمه، مَکُن آقا ردم

علی موسَی الرضا ... 
* * * *
از قصر بیرون زد، عبا روى سرش بود
در احتضار انگار جسم مضطرش بود

دور و بَرَش گریه‌کنى اصلاً نیامد
اى کاش پیش این برادر، خواهرش بود

دستش به پهلو بود و مشکل راه می‌رفت
خیلی در این ساعات یاد مادرش بود

با این‌که دربِ حجره‌اش را بست اباصلت
امّا جوادش آمد و دور و بَرَش بود 
* * * *
مشیعین تن پاک یوسف زهرا
شدند دَه‌ تن هنگام ظهر عاشورا

به اسب‌ها ز رَهِ کینه نعل تازه زدند
چه زخم‌ها که دوباره بر آن جنازه زدند

شاه نیزه‌نشین
روضه‌ی قتلگاهم همین
اسب اگه نعلش تازه باشه
پاشو محکم می‌کوبه زمین
* * * *
السلطان اَبَا الحسن ... 

گفتم به عارفی که گدایی کجا کنم؟ 
گفتا: برو به طوس، بگو یا اَبَا الجواد

السلطان اَبَا الحسن، علیِ ابنِ موسَی الرضا ... 

بنده‌ی شاه خراسانم که لطفش دائم است۲
ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست۲

السلطان اَبَا الحسن، علیِ ابنِ موسَی الرضا ... 

ای حرمت ملجأ درماندگان، یا رضا، یا رضا
دور مران از در و راهم بده، یا رضا، یا رضا

آمدم ای شاه پناهم بده، یا رضا، یا رضا
خطِّ امانی ز گناهم بده، یا رضا، یا رضا

السلطان اَبَا الحسن، علیِ ابنِ موسَی الرضا ... 

مسموم وا اماما، غریب وا اماما ...
* * * *
روی قبرش بنویسید برادر بوده
سال‌ها منتظر دیدن خواهر بوده

روی قبرش بنویسید که عطشان نشده
بدنش پیش نگاه همه عریان نشده

او کجا، نیزه کجا، گودیِ گودال کجا
او کجا، نعل کجا، پیکر پامال کجا
* * * *
اگر کُشتند چرا خاکت نکردند؟
کفن بر جسم صدچاکت نکردند

نظرات