من آن مجاهدِ نستوهِ خردسالِ اسیرم که شمع محفل آزادگیست روی منیرم پناه هفت سپهرم، که خوانده طفلِ یتیمم؟ شفیعهی دو سرایم، که خوانده طفلِ صغیرم؟ یزید داد مرا جا به روی خاک خرابه به زعم آن که شمارد میان خلق، حقیرم کجاست تا نگرد در همین خرابه زِ عزّت پناه طفل صغیر و مطاف شیخ کبیرم؟ خدا گواست کتک خوردم التماس نکردم مگر نه دخترِ ناموسِ کردگارِ غدیرم **** بیبال و پَر چگونه تو پرواز میکنی؟ من نازدانهام تو چرا ناز میکنی؟