من که جدم علی به وقت نماز داد انگشتری به اهل نیاز مادرم فاطمه سه لیل و نهار کرد افطار خویش را ایثار من خود آن گوشوار میدادم دُر به آن نابهکار میدادم پس بگو تازیانه کم بزنند دخترم! دخترانهام بزنند ****** سیلی نخورده نیست کسی در میان ما اما میان این اُسرا من نمونهام دست عدو بزرگتر از صورت من است ****** امشب مگه مهمون نداری درهمی و سامون نداری من خیزرون خوردم عزیزم تو چی شده دندون نداری چه موهایی سفید کردی یه روزه با آتیش دلت عالم میسوزه لباست پاره شد غصهت نباشه میگم عمه برات چادر بدوزه ******* سعی کن از خاک، باباتو برداری برگشتم من، امشب بابا داری ******* دخترت نیستم از تشت رهایت نکنم ******* بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی معلومه که تو از چه راه دوری اومدی آخه تو که پا نداری چجوری اومدی؟ پای منم ببین میسوزه تاولش خیلی عوض شدی بابا نشناختم اولش بشم فدای اون چشای بی رمق کدوم پلیدی سرتو گذاشته تو طبق وضع منو میبینی درد منو میدونی خوابم میاد بابایی قصه برام میخونی ******* بازار نرفته بودیم که رفتیم سیلی نخورده بودیم که خوردیم نگم کجاها بردن خواهر و دخترهاتو هی میبینم کابوس دروازهی ساعاتو ******* مرده و زنده شدم بسکه نگاهم غم دید عمهی ما چقدر مجلس نامحرم دید ******* شامیا بدن، بابا بابا بابا هی منو زدن، بابا بابا بابا شامیا بدن، بابا بابا بابا عمهمو زدن، بابا بابا بابا ******* قد ما خمتر از این بود اگر عمه نبود بچهها کمتر از این بود اگر عمه نبود ضربه محکمتر از این بود اگر عمه نبود