اگر چه شمع وجود تو گرم سوختن است

اگر چه شمع وجود تو گرم سوختن است

[ سید محمود علوی ]
اگر چه شمع وجود تو گرم سوختن است
 بخند، خندهٔ تو التیام درد من است
 
 منم عمیق‌ترین زخم پایدار، علی
 منم غریب‌ترین مرد روزگار، علی
 
 پر است غربت من از همین تجلّی‌ها
 چقدر بی‌محلی دیدم از محلّی‌ها

چه کرده‌اید که خلق احترام او نکند؟
سپرده‌اید غلامان سلام او نکنند

زبان حادثه را او که نیک دوخته است 
چه کرده‌اید که حالا سپر فروخته است؟

به جانشین رسول خدا جفا کردید 
شکسته است درِ خانه‌اش شما کردید 

شما که سعی نمودید جای او باشید
زدید همسر او را جواب گو باشید 
 
 به رغم بی‌رمقی عزم هم‌کلامی کن
 تو لااقل به منِ مرتضی سلامی کن
 
 دلیل شادی من، هم‌نشین غم شده‌ای
 شبیه پیرزن سال‌خورده خم شده‌ای
 
 مرا به ماتم دستاس‌ها دچار نکن
 خودم برای تو نان می‌پزم، تو کار نکن
 
 تنور گرم برای پرت خطر دارد
 برای سوخته هر شعله‌ای ضرر دارد
 
 شکوه کاخ امیدش خراب شد، حیدر
 تو آب رفته‌ای از شرم آب شد، حیدر
 
 غروب آمد و خورشیدوار دور شدی
 رشید بودی و یک دفعه جمع و جور شدی
 
 بیا به خواهش من گوش کن، بلند نشو
 به التماس حسن گوش کن، بلند نشو
 
هر شب حسن در خواب می‌گوید مغیره
 دست از سرش بردار کشتی مادرم را

 هنوز چشم حسن مثل ابر می‌بارد
 هنوز تکهٔ آن گوشواره را دارد
 
 میان کوچه همین اوج ماجرایش بود
 تمام صورت تو نصف دست‌هایش بود

چه ضربه‌ای به تو زد آن حرامزاده‌ی‌ پست
سه ماه رد شده اما هنوز ردش هست

 یکی نگفت به دیوار بی‌پناهی تو
 یکی نگفت به مسمار پا به ماهی تو

تو را چگونه ز دستش خلاص می‌کردند
فقط به تیزی میخ التماس می‌کردند

شکست آینه‌ات سنگ شد مصمم‌تر
اشاره کرد به قنفذ مغیره محکم‌تر

 حریم سبز تو را باغ یاس خواهم کرد
 برای ماندن تو التماس خواهم کرد

ببین می‌توانی بمانی، بمان
عزیزم تو خیلی جوانی، بمان

زمین گیر من آسمانی، بمان
چه کم دارد این زندگانی، بمان

دست‌های تو شکستش هم پناه مرتضی ست
ای پناه محکم من پای این پرچم، بمان

ببین فقط خاکی شد یه ذره چادرم، چیزی نشده
اشکاتو پاک کن وگرنه غصّه می‌خورم، چیزی نشده

یکی نبود بگه، این گل که پرپره
این زن که می‌زنید، ناموس حیدره

از صبر شوهرت، سوء استفاده کرد
دیدی که نقشش آخر پیاده کرد

گریه کنید مادر ما بی‌گناه بود
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود

تو بین کوچه نشستی، علی حلال کند؟
تو بین خانه شکستی، علی حلال کند؟

یاد داری شب عروسی‌مان
عرش را گل‌فروش محل کردی

من که یادم نمی‌رود هرگز
گوشواره به گوش من کردی

نظرات