
دلِ خوش بی حضور یار دست و پا نخواهد شد جهان بی یوسفِ زهرا دَمی زیبا نخواهد شد برای بندهای که گم شده در ظلمتِ دنیا هر آن کس هم بیاید دیدنش مولا نخواهد شد دعای نیمه شبهایش همان محیی قلوب ماست دل مرده به جز با این دعا احیا نخواهد شد حروف نامهی مجنون به لیلا نیست غیر از اشک به جز با گریه این عاشق شدن افشا نخواهد شد برو بین تنور داغ با حکم ولی الله اطاعت از ولی با شاید و اما نخواهد شد بس است اینقدر ویرانی، دلم میل نجف دارد برای طفل جایی خانهی بابا نخواهد شد دلت را پاک کن از عشق غیر از ساقی کوثر دوتا معشوق در قلب موحد جا نخواهد شد منم در بند آن شاهی که اوصاف و ثنایش را چون نعمات خدا بر بندگان احصا نخواهد شد بدون رحمت بی منت زهرای مرضیه برات کربلای هیچکس امضا نخواهد شد