بیا ای تمام کس و کارم

بیا ای تمامِ کَس و کارم
شفای نفس‌های تب‌دارم

بیا تا کمی گریه از غم کنیم
کمی داغ این شعله را کم کنیم

کنارم بیا تا نگاهت کنم
پریشان شدی رو به راهت کنم

برای تو نان پخته‌ام مرد من
کمک کرده خیلی به مادر حسن

بمیرم نبینم تو را این چنین
بمیرم علی جان که خوردی زمین

به جان خودت حال من بهتر است
تو هستی و احوال من بهتر است

به جای همه من فدایت علی
بمیرم الهی برایت علی 

نبینم پریشان شده موی تو
نبینم که درهم شده روی تو

اگرجه به مِهر تودل بسته‌ام
به جان تو از زندگی خسته‌ام

قرارِ من و تو علی کربلا
حسینم بماند زیر دست و پا