
چنانی که به فطرس بعد عمری، بال و پر خوب است به هجران دیدهها، دیدار رویت بیشتر خوب است نفس تنگ و دلم تنگ و هوای شهر دلگیر است ولی حال و هوای مسجد سهله، سحر خوب است دم در ایستادم سالها چشمم به راهت ماند اگر از کوچهی ما هم کنی روزی گذر خوب است میان سفرهی شبهه، همین نان حلال ماست به دوران فراغت خوردن خون جگر خوب است جوانی رفت و اما شادمان از پیریام زیرا که پیری در پی تعظیم کردن تا کمر خوب است برای غربتت گریان شدم کز فرط بی یاری ظهورت با وجود سیصد و اندی نفر خوب است مریض نفس گردیدم برای حال بیمارت اگر تو گوشهی چشمی کنی از هر نظر خوب است طهارت آرزو دارم به من اشکی عنایت کن فرج خواندن به زیر بارش چشمان تر خوب است هوا سرد است ما را خانمانی نیست ای خورشید به ما مستضعفان تابیدن صبح ظفر خوب است بیا که زخم سینه التیام از تو طلب دارد که مرهم روی زخم مادر از دست پسر خوب است