دلُم از زندگونی سخت سیره

دلُم از زندگونی سخت سیره

[ حاج حسن خلج ]
دلُم از زندگونی سخت سیره 
بمیرم هرچی زودتر باز دیره 

پسر در خون تپان دختر عزادار
(برادر کشته و خواهر اسیره) ۲

(بر اندام شهیدان کاوش تیر) ۲
چونان ماند که سوزن در حریره

به کام مادران لخته جگر خون
(به حلق کودکان خون آبه شیره) ۲

(جهان دشمن زمین سخت آسمان دور) ۲

*****

خدایا زینبم تنها و بی کس
کس بی کس به فریادِ دلم نیست

(خدایا من همان محمل نشینم) ۲
که اینک در عزای دل نشینم

تمام خیمه‌ها آتش گرفته

*****

تمام بلبلان زآتش رمیده
همه گل‌های زهرا سر خمیده
*****
چونان غبار مرا روزگار داد به باد
که بر زمین ننشیند هزار سالِ دگر

*****

غمِ عشقت بیابان پرورم کرد
هوای وصل بی بال و پرم کرد

همه گفتند زینب ناله کم کن
تو آیی در خیالم چون ننالم

حسین جانم حسین جانم حسین جان...

(مرا به صبر و سکوت عون صنم بشارت کرد) ۲
خبر نداشت که خود هرچه بود غارت کرد

******

(با آنکه به دست خود صبورم کردی
از گودیِ قتلگاه دورم کردی) ۲

با دست خود ای عشق خبردار شدی
در قبرِ غمت زنده به گورم کردی

نظرات