ما همانیم که از عشق تو غفلت کردیم با همه آدمیان غیر تو خلوت کردیم جای خالی تو را هیچ کس احساس نکرد بهگمانم به دوری تو عادت کردیم جمکران هم که رسیدم عوض ندبه، ولی فقط از حاجت خود پیش تو صحبت کردیم سالها میگذرد منتظری برگردیم شد مشخص که ماییم که غیبت کردیم نمک سفرهتان را همه خوردیم، ولی دل به غیر تو سپردیم و خیانت کردیم گاه گاهی دلمان از غم ارباب گرفت گریه کردیم و سپس سجده به تربت کردیم یتیمی درد بی درمان، یتیمی یتیمی خاری، دوران یتیمی اگر دست پدر بودی به دستم چرا کنج خرابهای نشستم جای این گنج در خرابه نبود تو اگر بودی هستیم بودم