چه بگویم نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکی و دوتاست به همم ریخته گیسویی به همم ریخته مدتهاست یا برگرد یا آن دل را برگردان یا بنشین یا این آتش را بنشان آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای زیبا ای آقا تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است جان به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است