خداحافظ ای کوفه! ای شهر غم! که در کام من کردهای زهر غم تو و اهل تو قدر نشناختی وفا به نزد جفا باختی خداحافظ ای سجدهگاه علی! که چشم تو مانَد به راه علی فَلک هر چه کردی، نیابی مرا ندارد زبانت جوابی مرا خداحافظ ای نخلها!، چاهها به پایان رسید اشکها، آهها خدایا ز کارم گره وا شده خدایا دلم تنگِ زهرا شده بیا ای فروغِ سعادت!، بیا نجاتِ علی، ای شهادت!، بیا بیا حق ز حقناسپاسان بگیر علی از علیناشناسان بگیر به شامم کسی آفتابی نداشت سلامِ علی را کس جوابی نداشت