از غم قاسمش نشسته از پا حسین

از غم قاسمش نشسته از پا حسین

[ علی برادران ]
(از غم قاسمش نشسته از پا حسین 
شد غم مجتبی زنده در کربلا (وا حسینا)3
(می‌رسد این ندا آجرک الله حسین))2

نعل مرکب چه کرد با تن داماد او
پا کشد روی خاک شاخه‌ی شمشاد او

یادگار حسن شده صد پاره تن (واحسینا)3
(می‌رسد این ندا آجرک الله حسین)2

(خاک کرببلا محشر کبری شده)2 
(قاسم بن الحسن هم قد سقا شده )2
برده صبر از عمو جسم زخمی او( واحسینا)3

نظرات