تا نفس هست راز میگوییم روز و شب چون نماز میگوییم نسل در نسل از علی و غدیر باز گفتند و باز میگوییم من از نسل غدیرم حیدر باشد امیرم آقایی غیر از او را نمیپذیرم من عبد جان نثارم تشیع افتخارم گر با خصم علیم پست و حقیرم (میگویم بی ترس و بی واهمه عیدی گیرم از دست فاطمه) 2 علی حُبُّهُ جُنَّه قَسیمُ النّارِ وَ الجَنَّة وَصِی الْمُصْطَفی حَقا اِمامُ الاِْنْسُ وَ الْجِنَّة جبرییل آمده ز سوی خدای سرمد گوید به احمد بگو ای رسول امجد بر نفس هر بندهای که من هستم اولا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ من خاک زیر پایت مسکین یک عطایت نفروشم بر دو عالم نخ عبایت من در راه تو هستم حتی روز الستم بر لوح سینهام بود مُهر ولایت (در برترین عید خلق جهان عیدی گیرم از صاحب الزمان) 2 علی حق الیقین باشد علی حِصنِ حَصین باشد در این عالم فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد بوده در آن هرُم گرما هزاران مردم دیده شنیده که احمد به وادی خم دست علی برده بالا به حق اعلی مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ
عالیه
عالي