به چشمش بود تیری و چو با صورت زمین افتاد

به چشمش بود تیری و چو با صورت زمین افتاد

[ علی برادران ]
به چشمش بود تیری و چو با صورت زمین افتاد
دوباره تیر با شدت به چشم او فرو افتاد

هم از بهر مبارک بادم آمد
ز هر بی‌دادگر بیدادم آمد

به فرقم چون عمود آهنین خورد
غلاف تیغ قنفذ یادم آمد

یا اخا چرا مادر، صورتش شده نیلی
با وجود بابایم، کی به او زده سیلی

یا اخا چرا مادر، دیدگان تر دارد
مثل تو کنار من، دست و بر کمر دارد
****
دامن کشان رفتی، دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با، حرم روبرو شد

بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم
منو تنها نگذار، ای علمدارم

تا بودی چهره‌ها نیلی نبود
دست‌ها آماده‌ی سیلی نبود

نظرات