چشماتو به روی حیدر نبند

چشماتو به روی حیدر نبند

[ مسعود پیرایش ]
چشماتو به روی حیدر نبند
زخماتو خودم می‌بندم بخند

آه بکِش ولی بمون، که همین آه دلگرمیِ علیه
دست به پهلو تو خونه که میری راه دلگرمیِ علیه

دنیام فاطمه
می‌خوای داد بزنم تا همه بشنون، تنهام فاطمه

نمی‌تونم بایستم از بعد اون روز رو پام فاطمه
می‌بینی تو جوونی داره می‌لرزه دستام فاطمه

چشماتو به روی حیدر نبند 
زخماتو خودم می‌بندم بخند

نظرات