
چشماتو به روی حیدر نبند زخماتو خودم میبندم، بخند آه بکش ولی بمون، که همین آه دلگرمی علیِ دست به پهلو تو خونه که میری راه دلگرمی علیِ دنیام فاطمه میخوای داد بزنم تا همه بشنوند تنهام فاطمه نمیتونم بایستم از بعد اون روز رو پام فاطمه می بینی تو جوونی، داره می لرزه دستام فاطمه (ممنونم اگر نروی، میمیرم اگر بروی...) زهرا دوباره دستامو نبند گریه میکنم، باشه تو بخند سقف خونه رو سرم، شده آوار دست علی رو بگیر حرف رفتنو نزن، دستبردار دست علی رو بگیر چشمام فاطمه انگاری باز داره تار میبینه چشمات اینجام فاطمه من مرد جنگم، اما انگار از تو کمتر زخمام فاطمه میبینی تو جوونی داره میلرزه دستام فاطمه (ممنونم اگر نروی، میمیرم اگر بروی...)