باید بمیرم اومدم تو قتلگاهت با وضو

باید بمیرم اومدم تو قتلگاهت با وضو

[ ابوالفضل بختیاری ]
باید بمیرم اومدم تو قتلگاهت با وضو
هاجر و کُشت که دیدن یه چندتا خط زیر گلو
برام از اون لحظه نگو

برام بَده که امثال خولی بهت بخندن
چجوری زنده باشم ببینم سرت رو کَندن؟
به فکر غارت افتادن اونا که مستمندن

جز به حرمت، رسیده جسم تو به همه
درهمی چقدر، یه دونه انگشت تو کمه
* * * * 
نیزه، نیزه، دوباره سر نیزه
یک تن پاره این‌قدر نیزه

این طرف دست من به روی سرم
آن طرف دست صد نفر نیزه

التماس هر چه می‌کنم بر شمر
می‌زند بر تو بیشتر نیزه

وسط راه که افتادم
چادرم گیر کرده بر نیزه

تیر و شمشیر و سنگ و چوب و عصا 
چاره دارد همه مگر نیزه 

لب و دندان تو زبانم لال 
برود در دهن مگر نیزه

مادرم جیغ می‌کشد وقتی 
می‌خورد بر تن تو هر نیزه
* * * *
تَحبِسُ الدُعا نشما
درد بی‌دوا نَما 
دستمو رها نکنی 
من ازت جدا نشما

به جای پدر و مادرم می‌گم حسین 
حسین ابی‌عبدالله 
برا بی‌کسی محشرم می‌گم حسین 
حسین ابی‌عبدالله 

از الان تا دَمِ آخرم می‌گم حسین 
حسین ابی‌عبدالله 

می‌مونم تا آخرش پای امام حسین 
دل‌گرمم فقط به گرمای امام حسین 
مشتاقم به روضه و چای امام حسین 
محفوظ توی دلم جای امام حسین 

آقام، آقام، آقام حسین ... 

راهمو خطا نَرَما 
با غریبه‌ها نَرَما
مقصدی به غیر نجف 
غیر کربلا نَرَما

به جای همه‌ی نوکرا می‌گم حسین
حسین ابی‌عبدالله
قیامت می‌شه معلوم چرا می‌گم حسین
حسین ابی‌عبدالله

با قلبم توی صحن و سرا می‌گم حسین
حسین ابی‌عبدالله

آی دنیا هوامون و داره امام حسین
آدم می‌مونه توی کار امام حسین
دنیا اومدیم به دیدار امام حسین
کار ما دست علمدار امام حسین

آقام، آقام، آقام حسین ...
* * * *
هر دری بسته شود جز در پر فیض حسین
این در خانه‌ی عشق است که باز است هنوز

حسین آقاجان ...

نظرات