حسین... بلند مرتبه شاهی به مشکل افتاده اسیر قهقهههای اراذل افتاده (دیگه دنیا بدون تو به من نمیسازه میبینمت هنوز چشات بازه برا تو میخونم لالایی)۲ به اصرارِ عمه منم یه خورده آب خوردم ببین برای تو هم آوردم ببین به این و به آن رو زدم نشد بابا که بر زمین و زمان رو زدم نشد بابا به خاطر تو به ناکس به شمر تا به سنان رو زدم نشد بابا (رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند) تیرِ تو قامت عباس به آن روز انداخت این که اندازهی تیر است تمام بدنش گلویش تیر نمیخواست نسیمی بس بود علی لای لای علی... (مقابل من و تو آب را به اسبش داد) ********** گیرم از چشم حرم حلقِ تو را پوشاندم تیر بیرون زده از زیر عبا را چه کنم جسمتو دارم به خاک میسپارم خونتو به سمت آسمون میدم من باید گهوارتو تکون بدم حالا دارم شونتو تکون میدم (تشنگی برده قرار و تَوونَم سخته راه برم با قد کمونم)۲ یکمی زمان بده منم بیام تا براش نماز مِیِت بخونم (خاک میگن سرده نه خاک اصغرم)۲ تشنه کشتنش نمیشه باورم روی میوهی دلم خاک نریزی خاکو باید بریزی روی سرم ************** تمیزش میکنم دستم بیادش سرش خاکی و خونی و کبوده ببینن مادرای شام چیمیگن نمیگن مادرش، مادر نبوده سرت بر روی نیزه ناز مانده برای مادرت یک راز مانده بگو تقصیر نیزهاست یا سه شعبه چرا مادر دهانت باز مانده (آن که گلوی تو را خراب نمود)۲ تا به ابد خانهاش خراب، عزیزم بس که زدم خودم را به پای تو، عمه دست مرا بست با طناب عزیزم لالا لالا، بخواب همون بالا لالا لالا، راحت شدی حالا (خیلی برای تشنگیات تشنه ماندهام)