حسین... دامن کشان رفتی (دلم زیر و رو شد)۳ چشم حرامی با (حرم رو به رو شد)۳ (بیا برگرد خیمه ای کس و کارم)۲ منو تنها نگذار ای علمدارم آب به خیمه نرسید، فدای سرت حسین قامتش خمید، فدای سرت ( گر به سوی تو بیایم حرمم را چه کنم؟)۲ گر برِ خیمه بمانم صنمم را چه کنم؟ بهترین کار همین است که دستت نزنم دست من گر بخورد پیکر تو میریزد شک ندارم که تو نظر خوردی شاخ شمشادِ من تبر خوردی (خدا کُنَد که ز دستم برادرم نرود)۲ و زجر هم به سوی موی دخترم نرود