(چند اعضای تو را عمه به شالم داده)

(چند اعضای تو را عمه به شالم داده)

[ حسین فروغی ]
حسین...

(چند اعضای تو را عمه به شالم داده)

دیگه این بدن نیست، شبیهِ بدن
تو رو تنها دیدن، تو کوچه زدن

تو جمع کردنت کارمون سخت شده
یدونه عبا و هزار تیکه تن

درهمی مثل بغضمی تو
رو عبا نامنظمی تو

چشم چرخوندم دیدم که خیلی
کمی تو

(خبرش پخش شده
پخش شدی روی زمین)۲

خبرش پخش شده
ریخته‌ای دور و وَرم

(بغلت می‌کنم و از بغلم می‌ریزی)

ریز ریز تو را پسم داده‌اند
مُردَم از بس مرتبت کردم

رمق از زانوانم  من رفته
تکیه بر عمه زینبت کردم

(نمک زندگیِ من پسرم بود ولی)۲
نمک زندگی‌ام را به زمین ریخته‌ام

مجلس ختم گرفتم کنار بدنت
عوض فاتحه خوانی همگی رقصیدند

عمر سعد با پسرهایش
به منِ داغ دیده می‌خندید

من بریده بریده می‌گریم
او بریده بریده می‌خندید

(مرد‌ها اول زدند و زن ها بعدآمدند)۲

(خیز از جا، خیز از جا بر لبم جان آمده)۴
آبرویم را بخر عمه به میدان آمده

نظرات