حاج منصور ارضی

دستم از شانه شکسته به تنم می اُفتد

2232
13
دستم از شانه شکسته به تنم می اُفتد
نفس از سینه به هر خم شدنم می اُفتد

گاه یک دست ورم که ز بس سنگین است
وسط ذکر قنوت از بدنم می اُفتد

درد هر بار که در پهلوی من می پیچد
ناله ی ناد علی در دهنم می اُفتد

هر زمان یاد غریبی علی می اُفتم
ناگهان لرزه به این جان و تنم می اُفتد

چادر از صورت من تا به کناری برود
ذهنم ای وای به یاد حسنم می اُفتد

دانی ای دختَرکَم این گل بستر از چیست؟
لاله هایی است که از پیرهنم می اُفتد

هر زمانی که سخن از کفن آید به میان
دیده ام بر پسر بی کفنم می اُفتد

***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش